به گزارش سینماپرس، جایگاه شبکه نمایش خانگی در کنار صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران میتواند هم به معنای بازوی کمکی آن برای تولید محتوا و عرضه محصولات فرهنگی با محور سبک زندگی اسلامی-ایرانی و یا بسترسازی برای افقهای کشور و ملت ایران باشد و هم میتواند برعکس حالت قبل در مقام تخریبی برای رسیدن نظام به اهداف کلانش دستاندازی کند.
شبکه نمایش خانگی ساخته امروز نیست و در ایران سابقه قدیمی دارد منتها نحوه ارائه محصولات و اهدافش در بازههای زمانی مختلف متفاوت بوده است. اینکه این حوزه فرهنگی و رسانهای مهم در کشور ما چه رویکردی نسبت به معیشت و زندگی مردم دارد و اینکه چقدر با اهداف اولیه تأسیسش فاصله دارد موضوع بحث و گفتوگوی ما با محمدرضا عباسیان مدیر وقت مؤسسه رسانههای تصویری و دبیر سیویکمین جشنواره ملی فیلم فجر بود. عباسیان تهیهکننده مستند، برنامهساز تلویزیونی و فعال فرهنگی است.
شبکه نمایش خانگی جایگزین تلویزیون خصوصی
آقای عباسیان، ماهیت شبکه نمایش خانگی در کشور چیست؟ اهدافی که این حوزه از ابتدا داشت را برای مخاطبین ما بفرمایید.
بعد از آزادسازی ویدئو در جمهوری اسلامی ایران و راه افتادن شبکه نمایش خانگی در کشور ما، همراه با تفاوت کارکردی که از آن سالها تا امروز برای آن بهوجود آمده است، این بخش جایگزین تلویزیون خصوصی در کشور ما شد. در ایران شبکه تلویزیونی خصوص نداریم و فعالان این حوزه با تولید فیلمهایی که روزگاری از آنان با عنوان فیلمهای «شانه تخم مرغی» یاد میشد تا سریالهایی که برای این حوزه تولید شد که اولینش قلب یخی بود و همینطور قهوه تلخ که به عنوان پرفروشترین سریال از آن یاد میشود و دیگر برنامههای شبه تلویزوینی که مجموع شوها و یا ریالیتیشوها و مسابقات است، شبکه نمایش خانگی را در ایران تبدیل کردهاند به یک نوع شبکه تلویزوینی خصوصی بزرگ که میتواند محاسن و معایب خود را داشته باشد.
دی ویویهای سریالها و فیلمها
منتها باتوجه به اینکه در کشور ما سالن سینما به اندازه کافی وجود ندارد، همیشه این امید به این حوزه بوده است که فیلمهای فرهنگی که در گیشه فروش خوبی ندارند، در شبکه نمایش خانگی فروش بهتری را بتوانند کسب کنند. خصوصاً در سالهایی که این آثار به صورت DVD عرضه میشد، پول خوبی به تهیهکنندگان این فیلمها پرداخت میشد و به نوعی کمکی به صنعت سینمای کشور ما که اهمیت هنری و صنعتی بسیار زیادی دارد بود و حمایت از آن تلاشی برای رشد و کمک به صنعت ملی ما محسوب میشود؛ اما به نوعی ورود شبکه نمایش خانگی به سریالسازی به صورت زیاد و فزاینده، آسیب جدی را به حوزه فیلمهای سینمایی به عنوان صنعت ملّی ما زد.
به هر حال وقتی سریال جدیدی میآید و توسط مخاطب تعقیب میشود، طبیعتاً امکان دیده شدن فیلمهای گمنام در شبکه از بین میرود. همانطور که الان هم شاهدیم که با تغییر تکنولژی و ورود VOD ها به این عرصه، این اقبال به فیلمهای رده دو و سه کمتر هم شده و عملاً از هدف مهمی که داشت دورتر شده است.
ابزار قدرت فرهنگی دولت روحانی
شبکه نمایش خانگی در دو دوره دولت اخیر از رشد بسیار زیادی بهرهمند شده است؛ تحلیل شما در باره آن چیست؟
واقعیت این است که بعد از سال ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ که سریالی ماننده قهوه تلخ رشد چشمگیری پیدا کرد، قاچاق فیلم با آسیب جدیای که به این حوزه وارد کرد، رکود نسبی در آن ایجاد کرد. البته در دورانی که عرضه با DVD بود اوضاع بهتری از نظر کسب درآمد وجود داشت اما امروز که VOD ها آمدهاند اوضاع متفاوت شده است. این فرم جدید رسانهای در حقیقت تلاش دولت است برای راهاندازی آلترناتیوی برای صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران که تبدیل به رسانه پرمخاطبی بشود که کنترل آن در دست دولت باشد. با پیشرفت خوبی که این شبکه در ماههای اخیر بعد از شیوع بیماری کویید-۱۹ به دست آورد به آن توقع نزدیک میشود.
شبکه نمایش خانگی
اما در کنار حمایتهای وزارت ارشاد در پی رویکردی که دولت برای رشد شبکههای اجتماعی و فضای مجازی دارد، یک تهاجم فرهنگی در شبکههای نمایش خانگی بهوجود آمد. اتفاق این بود که حجم بسیار بالایی از فیلمها و سریالهای خارجی بدون اینکه هیچکدام پروانه نمایش داشته باشند و بدون هیچ نظارتی، در این شبکهها منتشر شدند. محتوای این آثار متأسفانه محتوای فاسد، مبتذل با محوریت ترویج فرهنگ غربی، سیاستهای نظامی آمریکا، شیطانپرستی و همجنسگرایی است. این سریالها که عموماً آمریکاییاند بدون دوبله خوب و سانسور مناسب عموماً با زیرنویس ساده نمایش داده میشوند. حتی در حالتی که زیرنویس به صورت مؤدبانه ترجمه شود اما چون دیالوگها را میشنویم، همین در ترویج فرهنگ منحط غربی تأثیرگذار است. این مسأله به علت این رویکرد است که با سرعت زیاد فقط به فکر عرضه محتوای خارجی بودیم و به کیفیت آن فکر نکردهایم.
وادادگی فرهنگی در شبکه نمایش خانگی
از سوی دیگر به طور مشخص تولید سریالهای خانگی برای این شبکه که از سال ۱۳۹۳ تا امروز سرمایهگذارانی برای ساخت در این حوزه ورود کردند مورد نقد من است. در ابتدا با عرضه سریالها به صورت DVD نسخه اینترنتی آن هم منتشر میشد اما با قدرت گرفتن VOD ها و به طور مشخص دو سامانه که با مشارکت هم سهم اصلی بازار را در اختیار دارند خودشان اقدام به تولید محتوا برای پلتفرمهای خودشان کردند و متأسفانه با نگاه به اینکه با اباحیگری و وادادگی فرهنگی و کپیبرداری از سریالهای ترکی جم مخاطب بیشتری را جذب کنیم، سریالسازی شد. باید گفت که مسئولین این رسانهها تعهدات فرهنگی لازم را ندارند و از سوی دیگر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نظارت جدی ندارد. بنابراین سریالهای را شاهدیم که حاوی ترویج فرهنگ غلط و ناردست در زمینههای اجتماعی تا روابط غیر عادی بین افراد و جوانها و روابط ناصحیح در داخل خانواده تا مشکلات دیگر که گریبانگیر همه سریالها شد، هستند و فقط درصدش میتواند متفات باشد.
صداوسیما بازنده شبکه نمایش خانگی
نقش خود صداوسیما و نهادهایی مانند حوزه هنری و اوج در این بین چه میتواند باشد؟ آیا موافق ورود آنان به این عرصهاید؟
باید گفت نهادهای حاکمیتی ما بازنده کامل این حوزهاند. خصوصاً باتوجه به اوجگیری شبکه نمایش خانگی با حمایت بیچون و چرای دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد برای رشد این سامانهها و عرضه محتوای مسألهدار چه خارجی و چه ایرانی در سامانههایی که در سال قبل به دو سامانه تقلیل پیدا کردند و سهم کامل بازار را در اختیار دارند. نهادهایی که بودجههای سنگین در اختیار دارند، برای فعالیتهای فرهنگی در امر بسیار مهم حضور در فضای مجازی و کنترل سامانههای VOD بازنده بودند، نهادهایی که وظیفه تولید محتوا را داشتهاند؛ اما بازنده بزرگتر و اصلیتر سازمان صداوسیما بوده است.
صداوسیما بزرگترین سازمان تولید و عرضه محتوای صوتی و تصویری در کشور است. نقش حاکمیتی بسیار مهم و جدی در این حوزه دارد و به همین دلیل زیر نظر دولت نیست و زیر نظر مقام معظم رهبری اداره میشود و باوجود سفارشات بسیار زیاد رهبری برای ورود سازمان به فضای مجازی اما متأسفانه صداوسیما کمترین توفیق را برای حضور فعالانه و فاعلانه در حوزه سامانههای VOD داشته است. ما امروز سامانه مستقلی که محتوای جدید، خلاق و متفاوت برای VOD تولید و عرضه بکند و مخاطب قابل قبولی که متعلق به این سازمان باشد را به آنجا بیاورد نداریم؛ با اینکه دستورات حاکمیتی داده شد که مسئولیت صدور مجوزهای VOD به صداوسیما واگذار شود، اما اگر به سهم بازار سامانهها دقت و مشخصاً تولید محتوای مستقل و مخاطبپسند را نگاه کنیم سازمان دستش کوتاه مانده است و شاید یکی از دلایل مهمش هم این بوده باشد که مسئولیت این امر به حوزهای در سازمان صداوسیما واگذار شده است که بیشتر فنی است و مسئولینش بیشتر متخصصین فنی مجازی و IT است و از دست افرادی که تخصصشان تولید محتوا و کارهای فرهنگی است خارج بوده است و نتیجهاش هم همانطور که گفتم این است که دست سازمان از حضور جدی در این حوزه خالی مانده است.
در نهایت راه چاره جدی و اصلی شما چیست؟
به نظرم باتوجه به اینکه بخش خصوصی زمان زیادی را برای جذب مخاطب داشته و حجم بالای محتوای غیر ممیزی شدهای در اختیارش بوده تا مخاطب بیشتری را با سبک سریالهای ترکیهای که ذائقه مخاطب را تنزل داده است جذب کند، این فرصت باید هرچه زودتر ایجاد شود که فعالان فرهنگی و دغدغهمند دست به دست هم بدهند تا به صورت واحد حضور فعال و جدی را در این حوزه داشته باشند تا مهمترین آسیب که به نظرم فرهنگی و تغییر ذائقه مخاطب است را اصلاح کند. اما این موضوع زمانبر است زیرا مانند این است که بچهای را به غذای شیرین و چرب عادت دادهایم که در دوران بزرگسالی آسیبهای جدی ایجاد کرده است حالا یکباره بخواهیم با تغیر رژیم غذایی حالش را خوب کنیم. در هر حال باید این برنامهریزی به صورت جدی و هرچه سریعتر توسط مسئولین امر اتفاق بیفتد.
*تسنیم
ارسال نظر